امامان گواهان بر اعمال‏

پدیدآورسیداحمد خاتمی

نشریهپاسدار اسلام

تاریخ انتشار1388/01/27

منبع مقاله

share 1630 بازدید
امامان گواهان بر اعمال‏

حجةالاسلام و المسلمين سيد احمد خاتمى‏

مجموعه مقالات «در آستان امامان، با محوريت «شرح زيارت جامعه كبيره» تقديم شيفتگان آل پيامبر(ص) مى‏شد در اين مقاله نيز فرازهايى از اين زيارت را مورد بحث قرار مى‏دهيم.
«وشهداء على خلقه» و خداوند شما را به عنوان گواهان بر خلق خود قرار داد. "شهداء" جمع شهيد است، اين واژه در اصل به معناى حضور توأم با مشاهده همراه با اعلام است، «و هو يدل على علم و حضور و اعلام»(1) در قيامت خداوند گواهان متعددى براى اعمال انسان قرار داده است كه هر گونه راه فرارى بر مجرمان بسته مى‏شود. اين شهود عبارتند از:
1- ذات مقدّس ربوبى كه عالم به ريز و درشت اعمال انسان و حتى عالم به ضمير اوست.
«و ما تكون فى شأن و ما تتلوا منه من قرآن و لاتعملون من عمل الّا كنا عليكم شهوداً اذ تفيضون فيه و ما يعزب عن ربّك من مثقال ذرة فى الارض و لا فى السماء و لا اصغر من ذلك و لا اكبر الّا فى كتاب مبين.»(2) در هيچ حال و كارى نمى‏باشى و هيچ قسمتى از قرآن را از ناحيه او تلاوت نمى‏كنى و شما مكلفان هيچ كارى نمى‏كنيد مگر آنكه در همان حالى كه بدان مى‏پردازيد ما حاضر و گواه شما هستيم و چيزى باندازه سنگينى ذرّه‏اى نه در زمين و نه در آسمان از (احاطه ذات و قدرت و علم) پروردگارت پنهان نيست و نه كوچكتر از آن و نه بزرگتر نيست مگر آنكه در كتابى روشن (در لوحى كه واقع اشياء در آن منعكس و در منظر مقرّبان آشكار است) ثبت مى‏كند.
"يعزب" از ماده عزوب به معناى غيبت و پنهان است.
"ذرّه" به معناى جسم بسيار كوچك است و به همين جهت به مورچه‏هاى ريز نيز ذرّه گفته مى‏شود.
"كتاب مبين" اشاره به علم وسيع پروردگار است كه گاه از آن تعبير به "لوح محفوظ" مى‏شود.
از اين آيه استفاده مى‏شود كه خداوند برتمام شؤون و حالات پيامبر و بر تلاوت حضرت: تلاوت هر بخشى از قرآن، شاهد وناظر است و نيز تمامى اعمال آدميان از لحظه آغاز در منظر گواهانى است كه از سوى خداوند جهت نظارت بر آنان گماره شده‏اند و همه موجودات زمين و آسمان از كوچكترين آنها تا بزرگ‏ترين شان در منظر خدا و احاطه علمى او بوده و در كتابى روشن درج شده‏اند.
از نامهاى ذات مقدّس ربوبى نام "شهيد" است. ابن اثير مى‏گويد:
"الشهيد هو الّذى لايغيب عنه شى‏ء؛ شهيد به معناى كسى است كه چيزى از او پنهان نمى‏ماند."(3)
نام شهيد به عنوان يكى از اسماء خداوند در قرآن كريم نوزده بار آمده، 8 بار در قرآن «انّ اللّه على كل شى‏ء شهيد؛ همانا خداوند بر همه چيز گواه است.»(4)
و 8 بار «و كفى باللّه شهيداً؛ خدا گواهى را بسنده است.»
در آيات و احاديث نام شهيد به معناى حضور علمى خداوند در جهان و در ميان موجودات آن آمده است و بدين سان روشن مى‏گردد كه خداوند در تمامى موجودات حضور دارد و اين به معناى حلول و اتحاد وجودى نيست بلكه به معناى حضور و احاطه علمى است.
شاهد بالاستقلال اعمال بر اساس توحيد افعالى فقط خداوند است، ديگر شهود باذن او تحمّل شهادت و ابراز آنرا دارند.
مولى على(ع) فرمود: «انّ اللّه سبحانه عند اضمار كلّ مضمر و قول كلّ قائل و عمل كل عامل؛(5) همانا خداى سبحان نزد نهان كارى هر نهان كننده‏اى و گفتار هر گوينده‏اى و كار هر عاملى است.»
«و كفى باللّه شهيداً»(6)
سرّ اين كفايت آن است كه او عالم مطلق است.
«هو الّذى خلق السموات و الارض فى ستة ايام ثم استوى على العرش يعلم مايلج فى الارض و ما يخرج منها و ما ينزل من السماء و مايعرج فيها و هو معكم اينما كنتم و اللّه بما تعملون بصير؛(7) اوست كه آسمان‏ها و زمين را در شش روز( يا شش شبانه روز يا شش دوران) آفريد و سپس بر تخت (تسلط و تدبر امور هستى) استيلا يافت، آنچه در زمين فرو مى‏رود (از آبها، مردگان، گنجها، ريشه‏ها و حيوانات) و آنچه از زمين بيرون مى‏آيد (از فرشتگان، كتب آسمانى، تقديرات ربوبى، نوركرات، صاعقه و بارانها و آنچه به آسمان بالا مى‏رود (از فرشتگان، اعمال بندگان و برخى از اجنه و ارواح انسانها) همه را مى‏داند و هركجا باشيد او با شماست و خدا بر آنچه مى‏كنيد بيناست هيچ چيزى بر ذات مقدسش پوشيده نيست.»
«يوم هم بارزون لا يخفى على اللّه منهم شى‏ء؛(8) روزى كه آنها (حاضرين در محشر) ظاهر و آشكارند چيزى از آنها بر خدا پنهان نمى‏ماند.»
«و ان تهجر بالقول فانه يعلم السرّ و اخفى؛(9) و اگر گفتار خود را آشكار كنى(نيازى بدان نيست) زيرا او پنهان و پنهان‏تر را مى‏داند»(پنهان گفتگوى نهانى است پنهان‏تر تصوّر قلبى يا آنچه به قلب هم نيايد).
او نزديك‏ترين به موجودات جهان هستى و بويژه انسانهاست.
«و نحن اقرب اليه منكم و لكن لا تبصرون؛(10) ما به او "محتضر" از شما نزديك‏تريم ولى نمى‏بينيد.»
«و نحن اقرب اليه من حبل الوريد؛(11) و ما به انسان از رگ گردن نزديكتريم.»
اينها راز و رمز كفايت شهادت حضرت حق است.

شهادت انبياء

شاهد دوم: انبيا و بويژه خاتم انبياء حضرت محمد مصطفى(ص) است.
«فكيف اذا جئنا من كل امّة بشهيد و جئنا بك على هؤلاء شهيداً؛(12) حال آنها چگونه خواهد بود در آن روز كه براى هر امّتى گواهى بر اعمالشان مى‏طلبيم و تو را گواه اين امّت قرار خواهيم داد».
در آيه فوق اين نكته به صراحت ذكر نشده كه گواه هر امّتى پيامبر آنها است ولى قرائن نشان مى‏دهد كه مطلب همين است زيرا پيامبر هر امتى شايسته‏ترين كس است كه گواهى بر امت خويش مى‏دهد.
در آيه شريفه تصريح نشده كه منظور از "هؤلاء" دقيقاً كيانند ولذا مفسران دو احتمال ذكر كرده‏اند بعضى گفته‏اند اشاره به امت پيامبر(ص) است كه آن حضرت در قيامت شاهد و گواه بر آن خواهد بود، صالحان امّت را معرفى مى‏كند و مجرمان و تكذيب كنندگان را نيز معرفى خواهد كرد.(13)
ولى بسيارى از مفسران گفته‏اند كه «هؤلاه» اشاره به جماعت انبياء است كه در جمله قبل به آنها اشاره شده به اين ترتيب پيامبر اكرم(ص) گواه گواهان و شاهد شاهدان است.

امامان شاهد

شاهد سوم امامان معصوم‏اند.
«و قل اعملوا فسيرى اللّه عملكم و رسوله و المؤمنون و ستردون الى عالم الغيب و الشهادة فينبئكم بما كنتم تعملون؛(14) بگو عمل كنيد خداوند و فرستاده او و مؤمنان اعمال شما را مى‏بينند و به زودى به سوى داناى نهان و آشكار باز گردانده مى‏شويد و شما را به آنچه عمل كرديد خبر مى‏دهد.»
مبناى شهادت، تحمّل آن است يعنى ديدن اعمال. در روايات فراوانى از اهلبيت(ع) اين باور مطرح شده است كه اعمال امت بر امامان عرضه مى‏گردد، در برخى از آنها استناد به آيه محل بحث شده است در روايتى آمده است شخصى از حضرت امام رضا(ع) خواست كه براى من و خانواده‏ام دعا كنيد، فرمود: مگر دعا نمى‏كنم؟! «و اللّه ان اعمالكم للتعرض علىّ فى كلّ يوم و ليلة؛ به خدا سوگند اعمال شما هر شب و روز بر من عرضه مى‏شود» راوى گويد: اين سخن بر من گران آمد، امام متوجه شد و به من فرمود: «اما تقرأ كتاب اللّه عزّ و جلّ و قل اعملوا....؛آيات كتاب خداوند عزّ و جلّ را نمى‏خوانى كه مى‏گويد...»آيه محل بحث را براى او خواندند.(15)
در زيارت حضرت ولى عصر(عج) آمده است: «السلام عليك يا عين اللّه فى ارضه؛(16) سلام بر تو كه چشم خداوند در خلق هستيد.»
در روايتى از حضرت اميرمؤمنان على(ع) مى‏خوانيم كه حضرت فرمود: «انا شاهدكم و حجيج يوم القيامة عنكم؛(17) من گواه اعمال شما بوده و در روز قيامت از شما دفاع مى‏كنم.»
در دعاى دوم صحيفه سجاديه آمده: «و جعلنا شهداء على من جحد؛خداوند ما را شاهد بر منكران قرار داده است.»
در روايتى ديگر آمده كه:
«نحن الشهداء على شيعتنا و شيعتنا شهداء على الناس و بشهادة شيعتنا يجزون و يعاقبون؛(18) ما شاهدان بر شيعه و شيعيان ما شاهدان بر مردم‏اند و به شهادت شيعيان ما جزاء داده و معاقب مى‏شوند.

شاهد چهارم: فرشتگان‏

"و جائت كل نفس معها سائق و شهيد؛(19) و هر انسانى وارد محشر مى‏شود در حالى كه همراه او سوق دهنده و شاهدى است.»
گرچه در آيه تصرح نشده كه اين سوق دهنده و شاهد از فرشتگان يا غير آنها هستند ولى قرائن نشان مى‏دهد كه مناسب‏ترين افراد براى اين مأموريت بزرگ، فرشتگان هستند.
"و انّ عليكم لحافظين كراما كاتبين يعلمون ما تفعلون؛(20) و البته بر شما نگهبانانى است، بزرگوارانى نويسنده(از فرشتگان) كه (ظاهر و باطن و خلوص و ريا و مراتب كمال و نقص) آنچه را مى‏كنيد مى‏دانند.»

شاهد پنجم: زمين است‏

"يومئذٍ تحدّث اخبارها بانّ ربّك اوحى لها؛(21) در آن روز زمين تمام خبرهاى خود را بازگو مى‏كند چرا كه پروردگارت به او وحى كرده است."
در حديثى از پيامبر اكرم(ص) رسيده است مقصود از اخبار اينست كه:
"اخبارها ان تشهد على كل عبدو امة بما عملوا على ظهرها تقول عمل كذا و كذا يوم كذا فهذا اخبارها؛(22) اعمال هر يك از بندگان اعم از مرد و زن كه روى زمين انجام داده‏اند خبر مى‏دهد، مى‏گويد: فلان شخص در فلان روز فلان كار را انجام داد اينست خبر دادن زمين.»
در احاديث متعددى از مولى على(ع) مى‏خوانيم:
«صلّوا المساجد فى بقاع مختلفة فانّ كل بقعة تشهد للمصلّى عليها يوم القيامة؛(23) در مساجد در قسمتهاى مختلف نماز بخوانيد زيرا هر قطعه زمين در قيامت براى كسى كه روى آن نماز خوانده گواهى مى‏دهد.»
مولوى گويد:
سر از آن رو مى‏نهم من بر زمين‏
تا گواه من بود در روز دين‏
يوم دين كه زلزلت زلزالها
اين زمين باشد گواه حالها
كو تحدث چهره اخبارها
در سخن آيد زمين و خاره‏ها

شاهد ششم: اعضا و جوارح‏

"يوم تشهد عليهم السنتهم و ايديهم و ارجلهم بما كانو يعملون؛(24) در آن روز زبانها و دست‏ها و پاهايشان بر ضد آنها به اعمالى كه مرتكب مى‏شوند گواهى مى‏دهند.»
"و قالوا لجلودهم لم شهدتم علينا قالو نطقنا اللّه الّذى انطق كلّ شى‏ء؛(25) آنها به پوستهاى بدن خود مى‏گويند چرا بر ضدّ ما گواهى داديد؟ جواب مى‏دهند: همان خدائى كه هر موجودى را به نطق درآورده ما را گويا ساخت.»

شاهد هفتم: وجدان‏

" و شهدوا على انفسهم؛(26) عليه خود شهادت دادند."
اين وجدان بيدار چنان زبان به حقيقت گوئى مى‏گشايد كه به وى گفته مى‏شود كه تو خود حسابگر پرونده خود و قاضى آن باش و بگو تا چه كنيم.
"اقرء كتابك كفى بنفسك اليوم عليك حسيبا؛(27) به او گفته مى‏شود: كتاب (اعمال قلبى و بدنى) خود را بخوان تو خود كافى هستى كه امروز حسابرس خود باشى."

شاهد هشتم: زمان‏

در روايتى آمده است: "ما من يوم يمرّ على ابن آدم الّا قال له ذلك اليوم يابن آدم انا يوم جديد و انا عليك شهيد فقل فىّ خيراً و اعمل فىّ خيراً اشهد لك به يوم القيامة فانك لن ترانى بعده ابداً؛(28) روزى بر فرزند آدم نمى‏گذرد مگر آن روز مى‏گويد، فرزند آدم! من روز جديدم و من گواه تو هستم پس گفتار خوب و رفتار خوب در اين روز داشته باش تا در روز قيامت برايت شهادت دهم كه ديگر مرا نخواهى ديد."

شاهد نهم: اعمال تجسم يافته‏

در روايات اسلامى اعم از احاديثى كه از طرق شيعه يا اهل سنت رسيده مسئله تجسّم عمل از مسلمات گرفته شده به گونه‏اى كه مرحوم شيخ بهائى مى‏گويد:
«تجسّم الاعمال فى النشأة الاخروية قد و رد فى احاديث متكثرة من طرق المخالف و المؤالف؛(29) تجسم اعمال در جهان ديگر در احاديث زيادى از طريق موافقين و مخالفين نقل شده است.»
«يوم تجد كل نفس ما عملت من خير محضراً و ما عملت من سوء تودّ لو انّ بينها و بينه امداً بعيداً؛(30) روزى كه هر كس آنچه را از كار نيك انجام داده حاضر مى‏بيند و دوست دارد ميان او و آنچه از اعمال بد انجام داده فاصله زمانى زيادى باشد.».
«و وجدوا ما عملوا حاضراً ولايظلم ربّك احدا؛(31) و همه اعمال خود را حاضر مى‏بيند و پروردگارت به احدى ظلم نمى‏كند.»
«يومئذ يصدر الناس اشتاتا ليروا اعمالهم فمن يعمل مثقال ذرة خيراً يره و من يعمل مثقال ذرّة شراً يره؛(32) در آن روز مردم به صورت گروههاى مختلف از قبرها خارج مى‏شوند تا اعمالشان به آنها نشان داده شود پس هر كس به اندازه سنگينى ذرّه‏اى كار خير انجام داده آنرا مى‏بيند و هر كس به اندازه ذرّه‏اى كار بد كرده آنرا مى‏بيند.»
آيات و روايات در زمينه تجسّم اعمال فراوان است به همين مقدار بسنده مى‏كنيم.(33)
اينها برخى از گواهان اعمال در قيامت‏اند كه به بهانه گواه بودن امامان تقديم شد و الحمد لله.

پى‏نوشت‏ها:

1. معجم مقائيس اللّغة ، ج 3، ص 231.
2. سوره يونس، آيه 61.
3. النهاية، ج 2، ص 513.
4. سوره مائده، آيه 117؛ سوره حج، آيه 17؛ سوره سبأ، آيه 47، سوره فصلت، آيه 53؛ سوره مجادله، آيه 6، سوره نساء، آيه 33؛ سوره احزاب، آيه 55؛ سوره بروج، آيه 9.
5. غررالحكم، ح 3447.
6. سوره نساء آيه 79؛ سوره عنكبوت، آيه 52، سوره فتح، آيه 38، سوره احقاف، آيه 8.
7. سوره حديد، آيه 4.
8. سوره غافر، آيه 16.
9. سوره طه، آيه 7.
10. سوره واقعه، آيه 85.
11. سوره ق، آيه 16.
12. سوره نساء، آيه 41.
13. تفسير مجمع البيان، ج 3، ص 49، تفسير كشاف، ج 1، ص 512.
14. سوره توبه، آيه 105.
15. اصول كافى، ج 1، ص 219 باب عرض الاعمال؛ وسائل الشيعه، ج 6، ص 108 چاپ آل البيت ؛ بحارالانوار، ج 23، ص 247.
16. بحارالانوار، ج 99، ص 215.
17. نهج البلاغه، خطبه 176.
18. بحارالانوار، ج 7، ص 325.
19. سوره ق، آيه 21.
20. سوره انفطار، آيه 10 - 12.
21. سوره زلزال، آيه 4 و 5.
22. مجمع البيان، ج 10،ص 526.
23. لئالى الاخبار، ج 5، ص 179.
24. سوره نور، آيه 24.
25. سوره فصلت، آيه 21.
26. سوره انعام، آيه 130.
27. سوره اسراء، آيه 14.
28. بحارالانوار، ج 7، ص 318.
29. همان، ص 228.
30. سوره آل عمران، آيه 30.
31. سوره كهف، آيه 49.
32. سوره زلزال، آيات 6 - 7 - 8.
33. كتاب "تجسّم عمل" تأليف محمد امين رضوى در اين رابطه به تفصيل صحبت كرده است.

مقالات مشابه

چگونگی دلالت آیه 33 آل‌عمران بر برگزیدگی آل محمّد (ص)

نام نشریهتفسیر پژوهی

نام نویسندهمیثم خلیلی, جواد فرامرزی

بررسی فضایل اهل بیت علیهم السلام در تفسیر روح‌المعانی

نام نشریهتفسیر پژوهی

نام نویسندهحسین خاکپور, مهرناز گلی, الهام عباسی

تجلی صلوات در قرآن و سیره نبوی

نام نشریهمطالعات قرآنی

نام نویسندهکاظم قاضی‌زاده, هاشم اندیشه

نگاهی دیگر به مبحث غلو

نام نشریهپژوهش نامه قرآن و حدیث

نام نویسندهامیر توحیدی, هومن متین نیکو

نگاهی دیگر به مبحث غلو

نام نشریهپژوهش نامه قرآن و حدیث

نام نویسندهامیر توحیدی, هومن متین نیکو